تاریخ : سه شنبه 90/11/4 | 1:57 صبح | نویسنده : صبا
ز داغ عشق تو ره در دل صحرا گرفتم
تا بیابم همدمی را
باز گویم سوز عشقت را
که دیدم آن گل را...
شقایق را
به او گفتم: شقایق!
عشق می سوزاند وجودم را
شقایق!
در دل دشت سیاه زندگی بی همزبان ماندم
و من دیدم شقایق را که میگریید
و چون آخر کلامم را به او گفتم
شقایق مرده بود از غم...
.: Weblog Themes By Pichak :.