تاریخ : چهارشنبه 90/6/9 | 4:29 صبح | نویسنده : صبا
گفتی که به احترام عشق باران باش
باران شدم و به روی گل باریدم
گفتی که برای دل من پیچک باش
بر یاسمن نگاه تو پیچیدم
گفتی که برای لحظه ای دریا شو
دریا شدم و تو را به ساحل دیدم
گفتی که برای لحظه ای مجنون باش
مجنون شدم و ز دوریت نالیدم
گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز
گل دادم و با ترنمت روئیدم
گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه ی بی وفائیت رنجیدم
گفتی که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشق را فهمیدم...
این شعر از خودم نیست ولی یه تغییراتی توش دادم
.: Weblog Themes By Pichak :.