پيام دوستان
+
مگه نمي گفتن خاک سرده..
پس چرا داغِ تو کم نميشه سردار !!:'(
طاووس زيباترين
11:4 صبح
هما بانو
.
پيام رهايي
داغ حاجي زاده ي شهيد، نه با خاک سرد ميشه، نه با زمان فراموش...
+
به سرزمين سيستان آمده ام مهد رستم مردمانش همه سرشار از مهرباني وعشق.. امان از بيداد زمان بر اين قوم پاک سرشت....خاک اين خطه طلا بود خرابش کردند
اندکي آب و هوا بود خرابش کردند
ما که با نو شدن شهر مخالف بوديم
شهر ما خانه ما بود خرابش کردند
هدف ميکده و کعبه و بتخانه يکيست
هر کجا راه خدا بود خرابش کردند
مهرباني #
ديروز 5:45 عصر
چه اندوهناک،کاش پهلوي اول دشت نااميد را به افغانستان نمي بخشيد وگرنه حال روز سيستان اين نبوده،زماني قطب توليدغله بوده است،وچه بي مهري ها که نصيب اين سرزمين پاک شده.درودبربانوي بزرگواروخوش سخن پارسي@};-
+
عبادت زانکه شد از روي عادت
ندارد فيض الهام و هدايت
چو بر پا داري از قلب و ارادت
بسازد آدمي تا بي نهايت
1403/3/16
مهرباني #
ديروز 5:40 عصر
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} درودتان باد استاد عزيز @};- حقيقتش بنده به اين نتيجه رسيدم که با تغيير دادن شکل عبادت حتي در حد خيلي کم ميتوان از حالت عادت در عبادت جلوگيري کرد بيشتر عدم آشنايي با ترجمه روشن و درست و تکرار يکنواخت آن است که بصورت عادت در مي آيد .
+
خطاب به تمام خستگان، دل مردگان،در راه ماندگان، بي يار ماندگان، بي عشق سر کردگان،،،، باشد که اشکهاي ديگر شما اشک شوق ولبانتان تبسم مهر باشد...
+
زندگي يک هنر است.
نبايد زندگي را ساده بنگاري.
به دنيا آمدن همان زندگي نيست.
به دنيا آمدن فقط يک فرصت است.
تو بايد خودسازي کني.
تو بايد هزاران چيز را
از وجودت بيرون بريزي.
بايد طمع، خشم و...را دور بريزي
آنها چون علفهاي هرز هستند.
وجود ما را انبوهي از
علفهاي هرز فراگرفته.
بايد تمام خاک را عوض کنيم
تا گلهاي سرخ سر برآورند.
انديشه نگار
04/5/3
+
سه رسم ناپسند
خيال بافي
رويا پردازي
توهم گرايي
سه عامل مهم
عدم تمرکز و عدم حضور ذهن هستند
که موجبات شاديهاي بي اساس
ناداني و ترس و اضطراب و نگراني
بيماري و عقب ماندگي
و در نهايت جنون و خرافه گري را فراهم ميسازند.
*ترخون بانو*
04/5/2
درسته جناب راوندي،ولي اگر خيال بافي رويا پردازي را از زندگي انسان ها بگيريم زندگي خشک و خالي وناچسب ميشه،واساس شعرهاي زيباي عاشقانه هم همين دوعنصراند.
+
به آفتاب نگويي چه رفت با ما دوش به کلک خسته من شعر ناب مي لرزد..... سلام برصاحبان خانه دلهاي خسته اما پر مهر وبلاگي...
مهرباني #
04/5/2
وبلاگ نويسان که در اين عرصه خسته اند ... بار سفر چه از اين خانه بسته اند ... آنانکه در اين عرصه تاريخ مانده اند ... تعداد اندکي که همه دل شکسته اند . اينهم نمونه شعر في البداهه يک بار مصرف خيال باف :) درودتان باد @};-
{a h=ravandi} راوندي {/a} @};زنده به مهر استاد پروانگان هنرمندان را دوست دارند از اين رو گردشان در حرکتند دلتون به عشق زنده
+
کاش ميشد در برگشت به گذشته به خانه پر مهر پدري ميرفتم. به شهر پر از عشق، پر از ديار مردمان صبور، فهيم اي کاش..... آخر راست گفته اند خانه پدر و مادر بعد از خانه خدا تنها خانه ايست که روزي ده ها بار مي تواني بدون دعوت بروي و هر بار صاحبخانه از ديدنت خوشحال و خوشحال ترشود
*ليلا*
04/5/1
دقيقا،وچه خاطراتي که در خانه پدري جامانده......مرا ببر به خانه اي كه خانه ي توست
ببر مرا كه دل پر از بهانه ي توست
مرا بخوان كه عاشقانه اي ندارم
هواي سينه ام پر از ترانه ي توست
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} اي استاد :-)};ممنون از هميشه حضور.... اي دوست بيا تا غم فردا نخوريم، وين يک دم عمر را غنيمت شمريم
مهرباني #
04/5/1
+
کم کم به يادروز پروازِ ابدي
مسافرانِ ارديبهشت نزديک مي شويم...
آه از آن ارديبهشت...:'(
#پرواز_ارديبهشت
#شهيدان_خدمت

ترانه هاي ديگر
04/4/31
+
دخترم منو و خواهرام رو خواهراي افسانه اي خطاب ميکنه. :) يه کليپ فرستادم تو گروه خواهرانه ..من و آبجي ها کلي خنديديم. اومده گروه رو وا کرده و ميخنده. فکر کردم اونم داره به کليپي که فرستادم تو گروه ميخنده. ميگه من دارم به خنده هاي شما ميخندم :-| اين کليپ کجاش اينقدر خنده داشت که شما خواهراي افسانه اي مردين از خنده!! !:-| :D
از دست دخترم .. :-|



||عليرضا خان||
04/4/30
کلاس آموزش حج داشتيم ولي چون شب تا صبح خواب نرفته بودم گفتم تو گروه خواهرانه مطرح کنم سه تا آبجي همسفرم بگن خب امروز نيا نکاتي که گفته شده رو ما بهت ميگيم که ديدم اونام .....:) که دوباره دخترم بعد از خوندن پيام هامون نگاه معناداري کرد و گفت قبول داري که.....:D
+
فکر نمي کنم تو اين دنيا براي يه خواهر ،
قشنگ تر از لبخند و خوشحالي برادرش باشه.
امشب با تمامِ وجودم با شاد شدنِ دوتا داداشم شاد شدم .
امشب خدا قشنگترين هديه رو به خانواده امون داد.
خدايا شکرت @};-
* تبريک چند ماهِ پيش من به دوتا داداشم* :-)
امشب هم خبر بدنيا اومدن نوه دوتا داداشم=)





||عليرضا خان||
04/4/30
البته داداش حاج شاهپورم که برادر تني و ارشدم هست از دوتا دخترش سه تا نوه داره ، اما پسرش بعد از هشت سال بابا شده . دورش بگردم الهي که چقدر منتظر همچين لحظه اي بوديم براش
+
تو نميداني مهار کردن اين جنون سرکش در من، مستلزم چه رنجي و چه صبريست و چقدر انرژي از من به تحليل ميبَرد!
تو نميداني من چقدر بايد با خودم بجنگم تا بتوانم يک قدم از تو دورتر شوم، و تازه تا چشم وا ميکنم ميبينم دوباره خاطرهاي يا شعري مرا به سمت تو کشاندهاست.تو
نمي داني چقدر سخت است.......
||عليرضا خان||
04/4/30
+
بشدي و دل ببردي و به دست غم سپردي
شب و روز در خيالي و ندانمت کجايي...
||عليرضا خان||
04/4/30