پيام
+
امروز که داشتم ميومدم خونه
تازه متوجه شدم که چه شهر کثيفي داريم!
روي دوارها و حتي شيشه مغازه ها هم لکه هاي بزرگي بود که کسي بهشون توجه نمي کرد!
چطور مي تونن توي اين شهر زندگي کنن ؟
به خونه که رسيدم ديدم اين کثيفي به شيشه عينکم هم سرايت کرده!!
.
.
.
.
.
پ ن: چشم ها را بايد شست، همه چي اينقدر ها هم بد نيست :)

*صبا*
91/10/22

مهران حداد
ما بايد عادت کنيم که عادت نکنيم،اين عادت کردناي ماست که بيخيال همه چي شديم،حتي کثيفيها
*صبا*
جمله عميقي بود،ممنون :) اما منظور متن فيد اينه که بايد چشم ها را بشوييم تا زيبايي ها رو ببينيم ، خيلي از زشتي هايي که به نظرمون مياد در واقع از طرف خودمونه ... مثل کثيف بودن شيشه عينک که باعث مي شه همه جا رو باهاش کثيف ببينيم
* راوندي *
:-o
*صبا*
جناب راوندي ؟
سفينة الزهراء
يادمان باشه که هميشه عينکمون رو تميز کنيم. : ) . شما عينکي هستين آيا؟:)
*صبا*
آفرين نکته خيلي خوبي بود :دي .نه خواهر ،تفريحي ميزنيم :D
مهران حداد
خب متن منم کلي هستش ،خب بعضي ها عادت کردن حتي چشمهايشان را نشويند،و هميشه منفي ميبينن،
*صبا*
دقيقن همينطوره که ميگيد جناب حداد :)
مهران حداد
ممنونم
*صبا*
متشکر از حضورتون ...
* الي *
سلام سلام
*صبا*
عليک سلام . از صب تا حالا کجا بودي؟ :دي
* الي *
رفته بودم گل بچيبم
*صبا*
نههههه بايد بگي رفته بودم رنگ بخرم :دي ... عب نداره، حالا کوش اينهمه گلي که چيدي؟
*صبا*
:|
نسيم♥
صبا عينک ميزني تو!!!!!!!؟؟: دي
*صبا*
نسيم عينک مي زنم من؟ حالا يه متن ادبي نوشتما، حتمن که نبايد از واقعني باشه :دي
نسيم♥
: دي نزديک بود به چشام شک کنم
*صبا*
=) شک کن شک کن :دي
*صبا*
بله ، اينطور نيست؟
*صبا*
سوال سوالي بود :دي ،نه سوال تاکيدي :)